اولین انتخابات هیئترئیسۀ مجلس دهم برگزار شد که کمکم زمزمههای یک فراکسیون جدید در مجلس شکل گرفت؛ فراکسیونی که اعضایش نه خود را اصلاحطلب میدانستند و نه اصولگرا. هر چند که برخی از آنها با حمایت این دو جریان وارد مجلس هم شده بودند؛ اما در داخل مجلس از دو فراکسیون اصلاحطلب (امید) و اصولگرایان (ولایی) جدا شدند؛ حال سؤال اینجاست ضرورت تشکیل فراکسیون مستقلین چه بود؟ بر همین اساس با «عبدالله رضیان» نمایندۀ مردم قائمشهر، سوادکوه و جویبار و عضو فراکسیون مستقلین ولایی مجلس که در تحریریه ماهنامه «نماینده» حضور یافت به گفتوگو نشستیم. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
* با توجه به حضور دو فراکسیون (اصلاحطلب و اصولگرا) در مجلس، اساس تشکیل فراکسیون سوم با عنوان مستقلین چه بود؟ و عملکرد فراکسیون مستقلین را با توجه به اینکه در چهارمین سال مجلس قرار داریم چگونه ارزیابی میکنید؟
تشکیل فراکسیون مستقلین به این بازمیگردد که افراد عضو این فراکسیون دارای چه نگاه سیاسی بودند. نمایندگانی مثل بنده که نه اصلاحطلب بودند و نه اصولگرا، هرچند این دو طیف سیاسی این نوع نگاه را که کسی بخواهد به این دو جریان وابسته نباشد را قبول ندارند؛ اما با توجه به اینکه سابقۀ قبلی من کار قضایی و قضاوت بوده خیلی به جناح اصولگرا یا اصلاحطلب تعصب نداشتم؛ شاید گرایش سیاسی داشته باشم؛ اما همیشه با جریان اصولگرایی یا جریان تند اصلاحطلبی که از بدنۀ دینی جامعه جدا شد سازگاری نداشتم.
البته در زمان انتخابات مجلس دهم، جریان اصلاحات به این دلیل که در حوزۀ انتخابیه بنده کسی را نداشت که قدرت رأیآوری داشته باشد، به من کمک کرد، شاید من اصلاحطلب نبودم اما نگاهم به این جریان نزدیکتر بود تا طرف مقابل؛ ازاینرو آنها هم از من حمایت کردند. هرچند بعد از انتخابات گله کردند که چرا عضو فراکسیون امید نشدهام! بههرحال من دنبال جریانی بودم که تندرویهای طرفین را نداشته باشد.
وقتی در مرحلۀ اول انتخابات وارد مجلس شدم، اولین نشست را با آقای جلالی که دورۀ پنجم حضورش در مجلس بود، داشتیم. ایشان همان زمان این موضوع را مطرح کرد که بنا داریم جریان مستقلی را جدای از دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب تشکیل دهیم و من هم قبول کردم. در ابتدای کار 7 نفر بودیم و تعهد کردیم اگر تعدادمان زیاد هم نشود پایبندی خودمان را داشته باشیم. بر همین اساس چندین جلسه در مرکز پژوهشها تشکیل شد و در مرحلۀ دوم انتخابات تعداد دیگری از نمایندگان وارد فراکسیون جدید مجلس شدند.
در جمعبندی و آماری که گرفته شد هر 3 فراکسیون تقریباً در یک وزن قرار داشتند؛ در دور قبل هم ظاهراً چنین جریانی در مجلس بود؛ اما نه به این شکل که سازمانیافته باشد و هیئترئیسه تعیین کند و این اولین دورۀ مجلس بود که فراکسیون مستقلین شکل گرفت. دربارۀ نامگذاری این فراکسیون هم بحثهایی صورت گرفت و درنهایت فراکسیون مستقلین ولایی انتخاب شد که هم بحث ولایتمداری نمود یابد و در کنار آن مستقل هم باشند.
فراکسیون مستقلین اثرگذاری زیادی در مقاطع مختلف مجلس داشت و میتوانم ادعا کنم در اکثر تصمیمگیریها تعیینکننده بود. برای مثال در انتخابات هیئترئیسۀ مجلس نگاه طرفین این بود که تصمیم فراکسیون مستقلین چیست و به کدام طرف گرایش دارد. در تصمیمات کلان کشور و تعیین وزرا فراکسیون مستقلین تقریباً تأثیرگذار بود؛ اما در برخی موارد خصوصاً در انتخابات هیئترئیسه گاهی اوقات سلیقهای عمل میشد؛ چون خود فراکسیون هیچگاه کسی را بهعنوان رئیس معرفی نکرد و افرادی که از این فراکسیون در هیئترئیسه قرار داشتند در حد دبیر یا کارپرداز بودند و بنای ما هم این بود 3 نماینده از بین دبیران و کارپردازان از فراکسیون مستقلین باشند، در بین نواب رئیس هم این فراکسیون توفیق چندانی نداشت؛ چون افرادی که معرفی میشدند خیلی وزن نداشتند؛ به هر صورت تعامل ما هم بیشتر با فراکسیون امید بود.
برخی میگفتند آقای لاریجانی تشکیلدهندۀ فراکسیون مستقلین است؛ ولی واقعاً اینطور نبود شاید به این دلیل اینگونه مطرح میشد که با اکثر افرادی که در این فراکسیون بودند، رفاقت داشت؛ مثل آقایان جلالی، نعمتی، خود بنده و یا افراد دیگر که یک علاقۀ شخصی هم به آقای لاریجانی وجود داشت. بحث اصلی ما مصلحت کشور بود و همیشه نگاه مستقلین این بوده که منافع کشور را در انتخاب رئیس مجلس در نظر بگیریم؛ مثلاً باید دید آیا آقای عارف توانمندی ادارۀ مجلس را دارد؟ حتی برخی اصلاحطلبان در انتخابات هیئترئیسۀ چهارم با خوف و رجا عمل میکردند.
* در انتخابات هیئترئیسۀ اول هم گفته میشد که 50 نفر از فراکسیون امید به آقای لاریجانی رأی دادهاند؛ این موضوع هم از همین نگاه نشئت میگیرد؟
بله. همینطور هم بوده است. فراکسیون امید اعتقادشان این بود که یک سری خیانت کردند و رأی ندادند؛ واقعیت این است که در ادارۀ مجلس بحث توانمندی مطرح است، نمایندگان باید به این نتیجه برسند فردی را که میخواهند بهعنوان رئیس انتخاب کنند، آیا این توانمندی در او وجود دارد؟ چرا که واقعاً ادارۀ مجلس سخت است از این جهت که هر نمایندۀ مجلس برای خودش یک وزنی دارد و خود را یک طرف قضیه میداند و کسی که آن بالا مینشیند نمیتواند با هیچ نمایندهای چالش ایجاد کند خصوصاً اینکه رئیس جلسه باشد.
اما در بحث نواب رئیس اصولگرایان به توافق نمیرسیدند؛ اگر آقای حاجیبابایی را برای نایبرئیسی پیشنهاد میکردند شاید رأی میآورد و همیشه نگاه فراکسیون مستقل این بود که توافق صورت گیرد یک رئیس که آقای لاریجانی باشد و نایبرئیس از دو طرف دیگر و دبیران و کارپردازان هم تقسیم شوند؛ اما آنها قبول نمیکردند. با توجه به اینکه وزن 3 فراکسیون یک اندازه است هیچ فراکسیونی نمیتواند بهصورت مستقل یک نفر را معرفی کند و نتیجه هم بگیرد باید از ظرفیت فراکسیونهای دیگر خصوصاً مستقلین استفاده کند در غیر این صورت چالش ایجاد میشود؛ اگر هم یک نفر رأی نمیآورد شاید بهخاطر شخصیت خود فرد باشد و برای کسانی که رأی میدهند، مجذوبیتی نداشته باشد و رأی نیاورد.
البته لابی شخصی هم وجود دارد، افرادی که آن بالا هستند در تعاملات خود سعی میکنند فضاهای تعاملی را با نمایندگان بهوجود بیاورند، تعامل رفتاری، یا وقت دادنها این موارد میتواند در نوع انتخاب افراد و جایگاهشان تأثیرگذار باشد. برای مثال آقای پزشکیان بهدلیل شخصیتش و ظرفیتهای فردی رأی همه مستقلین را دارد. شاید از نظر فکری قبولش نداشته باشند؛ اما از نظر ویژگیهای شخصیتی به وی رأی میدهند، همچنین ترک زیانها نیز به پزشکیان رأی میدهند؛ اما در انتخاب رئیس حساسیت ویژهای وجود دارد. میخواهم اینگونه نتیجهگیری کنم که فراکسیون مستقلین تأثیرگذار بوده؛ اما چرا نایبرئیس نداشته؟ چون افراد با وزنی برای این جایگاه نبودهاند؛ اما اگر نمایندگانی مثل خود جلالی جلو میآمدند شاید میتوانستند نایبرئیس شوند؛ اما هیچوقت جلو نیامدند.
دو فراکسیون دیگر سعی میکردند این فراکسیون را بکوبند و بگویند اصلاً مفهوم فراکسیون مستقلین چیست یا باید اصولگرا بود یا اصلاحطلب. آقای عارف هم صحبتهای تندی همراه با طعنه زده بود، اصولگرایان هم میگویند شما کجای کارید؟ چون دوست داشتند ما در جمع آنها باشیم اما اینگونه نشد؛ ازاینرو به ما میگویند شما اصلاحطلبید.
* در ابتدا گفته شد که قرار است نام فراکسیون اعتدال باشد؟ آیا عدم این نامگذاری دلیل خاصی داشت؟
این اسم هم مطرح شد اما نامگذاری حساس شده بود چون اگر اعتدال بود میگفتند این فراکسیون وابسته به دولت است و شائبه وجود داشت؛ بههمین دلیل این اسم انتخاب نشد. چون نگاه این بود که ما وابسته به دولت نیستیم؛ اما نقد منصفانه به دولت داریم؛ یعنی اگر جایی لازم باشد دولت را میکوبند و اگر در جای دیگر دولت توانمندی داشته باشد آن را قبول دارند، اینگونه نیست که یک طرفه بگویند همه کار دولت درست است یا همه کار دولت غلط است؛ جایی که دولت واقعاً مشکل یا ضعف داشته باشند خیلی محکم فراکسیون میایستد و صحبت میکند؛ ولی جایی هم لازم باشد حمایت شود سعی میکنیم منصفانه برخورد کنیم.
* اما این بحث وجود دارد که فراکسیون مستقلین خیلی طرفدار دولت هستند و با دولت همراهی دارند.
اینطور هم هست؛ اولاً آقایان امیدیها مخالفتشان با دولت به این دلیل است که نتوانستند کرسیهای مناسبی در دولت برای خودشان داشته باشند؛ ازاینرو نقد و مخالفتشان با دولت کاری نیست و بیشتر حرفشان این است که ما کمک کردیم این دولت روی کار آمد؛ ولی در چینش نیروها بیشتر از نیروهای مستقلین یا افرادی که نگرش مستقل دارند استفاده میکند؛ مثل آقای اسلامی که نه اصولگراست و نه اصلاحطلب اما آنها توقع داشتند از اصلاحطلبان مارکدار استفاده شود.
از طرف دیگر نقد اصولگراها هم به دولت در بسیاری موارد غیرمنصفانه است چون آنها با دولت مخالفند و کاندیدایی که میخواستند رأی نیاورد؛ ازاینرو به هر شکلی میخواهند با این دولت مقابله کنند. اما از نظر بنده با وجود نقدهای وارده به آقای روحانی بهتر بود رأی بیاورد درحالی که نگاه فکری اصولگرایان این بود که نباید رأی میآورد.
بسیاری از افراد در بدنۀ دولت نگاه سیاسی ندارند و میخواهند کار کنند؛ چرا نباید افراد سالمی که پاسخگوی مردم هستند اما نگاه سیاسی ندارند را کنار بزنیم و بگوییم حتماً باید گرایش اصولگرایی یا اصلاحطلبی داشته باشند. درواقع جریانات دو طرف نگاه صفر و صدی دارند و بههمین دلیل فراکسیون مستقلین را نقد میکنند که عناصر دولت هستند درحالیکه بنده خیلی جاها موافق بودم و خیلی جاها هم مخالف بودم و در حال حاضر نیز بسیاری از کارهای آقای روحانی را بهراحتی نقد میکنیم. ازاینرو اگر ما نمایندۀ مجلسیم باید منصف باشیم.
این نکته درست است که یک نمایندۀ مجلس ممکن است وابسته به یک سلیقۀ سیاسی باشد؛ ولی آن سلیقه نباید در کارش دخالت داشته باشد، کاری که به زندگی و امورات مردم و زیرساختهای کشور مربوط است.
* با توجه به نکاتی که مطرح کردید عملکرد فراکسیون از نگاه خودتان چگونه است؟
با توجه به فشارهای سنگینی که از طرفین وجود داشت در مجموع عملکرد مثبتی از فراکسیون مستقلین در مجلس میبینم؛ بنده خودم به تعهدی که داشتم پایبند بودم و یکبار در جلسۀ فراکسیون امید یا فراکسیون اصولگراها شرکت نکردم؛ اما برخی نمایندگان اینطور نیستند و در جلسات هر 3 فراکسیون شرکت میکنند.
* میثاقنامهای در فراکسیون وجود نداشت؟
میثاقنامه را در فراکسیون مستقلین امضا کردند ولی در جلسات فراکسیونهای دیگر هم شرکت میکنند؛ من این را بد میدانم؛ بنده نمایندگانی را میشناسم که در هر 3 فراکسیون حضور دارند و وقتی میپرسم چرا این کار را انجام میدهید؟ میگویند: «ولکنید داریم کار میکنیم دیگر!».
در ابتدای مجلس برای ارزیابی یکی دو جلسه در فراکسیون امید حضور یافتم؛ اما بعد صراحتاً به آقای عارف گفتم این نگاه تندی که برخی اعضای فراکسیون امید دارند از خط قرمزها هم عبور میکنند و من این را قبول ندارم. چراکه ما در چارچوب قانون اساسی نماینده شدهایم و آن را قبول داریم و بهعنوان نماینده و عضو حاکمیت، باید طبق قانون اساسی عمل کنیم.
در فراکسیون اصولگراها نیز جلسۀ اول که در مجلس قدیم برگزار شد، رفتم؛ اما بعد از آن دیگر هیچگاه در جلسات فراکسیون ولایی و امید شرکت نکردم و حتی اگر فراکسیون مستقلین 10 نفر هم باشند من به تعهدم پایبندم. ازاینرو یکی از نقدهایی که به فراکسیون مستقلین وجود دارد و خود من هم به آن نقد دارم این است که دوستانی در فراکسیون حضور دارند که چندوجهی هستند؛ یعنی در فراکسیونهای دیگر هستند اینجا هم میآیند که این به اعتقاد من خوب نیست و بهنظر من آنچه کمی کار فراکسیون مستقل را خراب کرد همین دووجهی بودن نمایندگان بود و نمایندگان مستقل بهمعنای واقعی مثل آقایان جلالی، نعمتی و خود بنده در آنها کم هستند.
* نقدی به فراکسیون مستقلین میشود مبنی بر اینکه این فراکسیون رأساً مبتکر در موضوعات نیست، هرچند با فراکسیونهای دیگر همکاری هم دارد، آیا شما این موضوع را قبول دارید؟
هیچکدام از فراکسیونها اینگونه نیستند و در مجلس بیشتر موضوعات را کمیسیونها دنبال میکنند؛ آنچه فراکسیون مستقلین باب کرد و الان هم به آن عمل میکند دعوت هفتگی از وزرا است درحالی که برای امید و ولاییها خیلی این موضوع باب نبود و وقتی دیدند مستقلین در هفتههای کاری مجلس روزهای یکشنبه وزرا یا معاونین رئیسجمهور را به فراکسیون دعوت کرده و راجع به موضوعات مختلف طرح سؤال میکنند و آنها را به چالش میکشانند، دو فراکسیون دیگر هم این موضوع را در دستور کار خود قرار دادند. درحالیکه فراکسیون مستقلین از ابتدا این کار را که بسیار مؤثر هم هست انجام میداد.
یا در موضوعات حساس مثل تعیین وزرا، رأیگیری میکرد و اعضا را ملزم به این میکند که به آرائشان پایبند باشند؛ اما این مواردی که شما میگویید ممکن است موضوعات شخصی باشد.
البته مسائل چالشی کشور که مورد انتقاد اصولگرایان باشد زیاد است و خیلی وقتها بانی این موارد میشوند البته در بین امیدیها هم این امر وجود دارد ولی کمتر است؛ اما مستقلین به این دلیل که افراد تند و چالشی نیستند، خیلی بانی طرحهای سیاسی نیستند؛ چراکه عمدۀ طرحها سیاسی است؛ مثلاً میخواهند یک قسمت از دولت را به چالش بکشند و از طرحشان هم حمایت میکنند در واقع پایبندی ولاییها به همدیگر خیلی بیشتر است و در رأیگیریها حتی اگر موضوع ربطی به مسائل سیاسی هم نداشته باشد پشت سر یکدیگر هستند.
متأسفانه در مجلس یک نگاهی هم وجود دارد که یک اشکال است؛ مثلاً اگر یک موضوع را که تخصصی هم هست، چون چند نمایندۀ اصولگرا یا اصلاحطلب پیگیری کردهاند خیلی مورد حمایت واقع نمیشود و میگویند آقای فلانی پشت این طرح است اگر اینطور شود فلان خواهد شد؛ ازاینرو بقیه موضع میگیرند؛ درحالیکه ممکن است یک موضوع کارشناسی و دربارۀ مسائل کشور باشد.
یا در بعضی موضوعات هر دو فراکسیون اصلاحطلب و اصولگرا چون با آقای لاریجانی چالش دارند با یکدیگر همپیمان میشوند.
* شبهاتی مطرح میشد که اگر فراکسیون مستقلین بنای تشکیل داشت چرا از همان ابتدای مجلس شکل نگرفت و صبر کرد تا بعد از قطعی شدن انتخاب رئیس مجلس؟
بنده هفتم اسفندماه 1394 و در همان دور اول وارد مجلس شدم و وقتی 25 اسفندماه برای کار مجلس به تهران آمدم، اولین دیدارم با آقای لاریجانی برای معارفه بود؛ در آن دیدار بحثهای عمومی و اینکه چه سلیقۀ سیاسیای دارم مطرح شد، نه اینکه بگوید بیا کنار ما باش؛ بعد از این دیدار با آقای جلالی نشست داشتیم و وی پیشنهاد داد که میخواهیم جریانی را ایجاد کنیم. هرچند در مجلس قبل هم این جریان وجود داشت؛ اما سازمانیافته نبود.
در همان نشست که در مرکز پژوهشها برگزار شد، بنده، آقایان فرشادان و کاتب حضور داشتیم و از همانجا جرقۀ شروع فراکسیون مستقلین خورد و قرار شد از نمایندگان استانهای خودمان عضوگیری کنیم و این کار انجام شد.
با توجه به اینکه نمایندهها در دور اول خیلی وارد مجلس نشدند پایه و اساس محکمی برای فراکسیون شکل نگرفته بود و در دور دوم هم که شروع انتخابات هیئترئیسه بود در واقع فاصلۀ بین 29 اردیبهشت تا 7 خرداد یک هفته بیشتر نبود، در این مدت چگونه می توان افراد را جمع کرد؟ خیلیها یکدیگر را نمیشناختند؛ به همین دلیل شکل اصلی فراکسیون مستقلین بعد از انتخابات هیئترئیسه بود.
البته رئوس فراکسیون مستقلین در همان دور اول در مجلس حضور داشتند و سازماندهیها صورت گرفته بود، سپس منتظر بودند اعضا بیشتر شود. بعد عضوگیریها صورت گرفت و گفته میشد عضوها بیشتر شوند تا فراکسیون قویتر شود و در برابر فراکسیونهای دیگر پاسخگو باشد؛ اما به این دلیل که برخی نمایندگان دووجهی شدند کمی خلل ایجاد شد درحالیکه اگر آنها میماندند و ثابتقدم بودند شاید این همه مشکل بهوجود نمیآمد.
* دلیل اصلی جدایی مستقلین از دو فراکسیون دیگر چه بود؟
اعضای اصلی فراکسیون مستقلین از نظر فکری هر دو فراکسیون دیگر را قبول نداشتند و نسبت به آنها نقد و چالش دارند و نگاه تعصبی به هیچیک از دو فراکسیون ندارند به هرحال باید از نظر فکری فرد اصولگرا باشد؛ اما اینطور نیست یا در برخی ماجراها طرف آنها باشد درحالی که اینگونه نمیشود.
شما ببینید در جریان استیضاح وزیر آموزش و پرورش، آقای جعفرزاده که صحبت میکرد در قامت یک امیدی بود و حتی بعد از آن اظهارات، برخی وی را نقد هم کردند؛ درحالیکه جعفرزاده امیدی نیست و در بسیاری از موارد به امیدیها نقد هم دارد و چالش میکند ولی نگاهش این بود که در جریان استیضاح وزیر آموزش و پرورش از او دفاع کند؛ اما اینگونه نبود که وابستگی داشته باشد.
نظر شما